امام عشق
 
راه حق یکی ست و آن راه علی ست...
وبلاگی شامل معارف اسلامی و دفاع از حریم وحقانیت اهل بیت علیهم السلام

 

بسم رب الشهداء و الصدیقین                                                       "امام عشق"

 

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ [1]

نقل ميكنند روزي اميرالمومنين (علیه السلام)از زميني عبور مي كردند و از اهالي منطقه نام او را پرسيدند: گفتند: اينجا كربلا است حضرت عبارتي را كه به كار بردند اين بود كه: مصارع عشاق..[2] بيان حضرت قابل توجه است. راجع كربلا و واقعه عاشورا تحليلهاي مختلفي شده است و شنيده ايم. تحليل عاميانه، عالمانه، عارفانه، اما يك تحليل كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است در حالي كه فوق العاده زيبا و قابل منطبق بر وقايع كربلا و حالات امام عليه السلام و يارانش هستند، تحليل عاشقانه اين جريان است. به واقع كربلا اوج تجلي عشق يك انسان نسبت به خداست.

زيارت شهدا كربلا: السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اوْلِياءَ اللَّهِ وَ احِبَّاءَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اصْفِياءَ اللَّهِ وَ اودّاءَهُ،[3]

محرم ماه عشق است و امام حسین علیه السلام امام عشق! حیف نیست محرم بگذره و ما عاشقی رو از آقا یاد نگیریم نمی خوام بگم همین اول بسم الله همه بیاید عاشق خدا بشید. نه !هنوز خدا اینقدر غریب نشده که بخوام التماس شمارو بکنم : تو رو خدا بیاید عاشق خدا بشید . فقط میخوام بگم بیاید راه و رسم عاشقی رو از امام عشق یاد بگیریم تا تو عاشقی کلاه سرمون نره! این محرم از امام حسین علیه السلام بخواه یه عشقی بهت بده که همه غبطه اش رو بخورند و تو غبطه عشق وعاشقی احدی رو نخوری . عالم عشق ،عالم عجیبیه! بیاید تو این فرصت یه خورده بیشتر راجع بهش حرف بزنیم. درسته ما حاج آقاییم، ولی شاید تجربه عاشقیمون یه جاهاییش بدردتون بخوره .

گفت:

از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد                      عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت                 عين آتش شد از غيرت و بر آدم زد

عقل مي خواست كز آن شعله چراغ افروزد                 برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد

مدعي خواست كه بيايد به تماشا گه راز             دست غيبت آمد بر سينه نا محرم زد  (حافظ)

بعضي چيزها هست كه بين همه آدمها مشتركه، ايراني و اروپايي، آفريقايي و آمريكايي نداره، اصطلاحاٌ بين المللي به حساب مياد و براي همه ُآدمها زيباست با هر فرهنگ و مليتي كه باشند، يكي از اين ويژگي هاي انساني بين المللي، علاقه به عشق عاشقي است شما هيچ مليتي را در عالم پيدا نمي كني كه در ادبياتشون واژه عشق يا luve  يا حب يا  روسي، تركي نداشته باشند. به همين خاطر يك روز جهاني عشق وجود داره كه اصطلاحاٌ بهش مي گن valen tine كه در سالهای اخير تو ايران هم جوونا خيلي بهش اهميت مي دن، اصلاٌ مي دونيد فلسفه نامگذاري اين روز چيه؟ ظاهراٌ ميگن غربيها اين روز رو از روز اسفندان ما ايرانيها گرفتند كه اين روز مردها به زنها به پاس زحماتشون هديه مي دادند، اما مهم نيست، مهم اينه كه آدم بدون عشق آدم نیست، حاجي حكايتي نقل ميكنه كه خيلي جالبه، ميگه يك عارفي براي شاگردانش تو مسجد درس عشق مي گفت، يك روستايي ساده، گلاب به روتون الاغش را گم كرده بود و به شدت دنبالش مي گشت ‌رسيد به جلسه درس اين عارف، از روي سادگي خودش پرسيد، حاج آقا ببخشيد: الاغ من رو نديديد؟ عارف تاملي كرد بعد رو كرد به شاگردانش گفت: كسي هست بين شما كه تا به حال اصلاٌ عاشق نشده باشه؟ يكي از شاگردها دستش را بلند كرد و گفت: استاد، من تا به حال عاشق هيچ چيز نشده ام، استاد رو كرد به روستايي و گفت: بيا اين هم اوني كه گم كرده بودي دستش رو بگير و ببر؛ اين حكايت مي خواد بگه عشق از امتيازات آدمه،‌ گرچه دقيق نيست چون حيوانات هم در حد خودشون عاشق ميشن، بعضي وقتها قشنگ تر از ما كه روايتش رو جلوتر مي خونم براتون. اما حداقل عشق يكي از زيباترين حالات انسان به حساب مي ياد و بهار عشق و عاشقي هم جوونيه، كيه كه ندونه، حاصل خيز ترين نقطه براي بذر عشق قلب جوونه؟ بعضي ها رو آدم مي بينه به جوونها نصيحت مي كنند و مي گن : جوونها مواظب باشيد عاشق نشيد ، جيزه ، اوخه، عيبه ، به نظر من حقير كسي كه اين حرف رو مي زنه،‌معلومه كه نه مي دونه جوونی چيه ؟ نه فهميده عشق يعني چي؟ مگه ميشه جوون، عاشق نشه؟ عشق يك فرصته نه تهديد، البته يك وقتها مي تونه يك تهديد بشه اما اصالتاٌ خدا اون رو به عنوان يك نعمت و فرصت به بنده هاش عطا كرده و بايد قدرش رو دونست و تا جايي كه امكان داره ازش استفاده كرد وگرنه يك روز پشيمان مي شيم و مي گيم ... جووني كجايي كه يادت بخير ؛ پس من بر خلاف خيلي ها كه جوونها رو درك نمي كنند، دركتون مي كنم و اصلا نيومدم كه بگم مواظب باشيد عاشق نشيد؛ بلكه اومدم بگم: حتما و تا دير نشده و جوونيد، عاشق بشيد سعي كنيد حداكثر لذت عاشقي رو تجربه كنيد، و به كم هم قانع نباشيد فقط يك توصيه بهتون مي كنم تا بتونيد از عشقتون بيشترين لذت رو ببريد و اون هم اينكه به استقبال عشق برويد، نگذاريد عشق به سراغ شما بياد مثل فيلمهاي هندي ، مي دونيد چرا، چون آدمي كه به دنبال عشق ميره ، مي تونه معشوق رو به بهترين شكل انتخاب كنه ولي كسي كه واي مي سته تا عشق به سراغش بياد ، ييهو احساس ميكنه يك دل نه صد دل عاشق يكي شده حالا خر بيار باقالي بار كن ، حالا هر چي بگي بي خيال شو بابا اين طرف به درد تو نمي خوره ، نه قيافه داره نه پول، نه دين داره نه دنيا ،‌ فايده اي نداره، ميگه : قول داده دين دار بشه ، پول هم كم كم در مياره. همسر شهيد چمران ميگه لبنان كه بوديم و تازه سه ماه بود كه با چمران ازدواج كرده بودم يك روز، دوستام تو دانشگاه اذيتم مي كردند، مي گفتند: غاده تو كه مي گفتي : شوهرم بايد خوشگل و خوش تيپ و خوش هيكل باشه چي شد رفتي بايك آدم كچل ازدواج كردي ؟ شهيد چمران عارفي استثنايي بود ولي خب موهاي سرش ريخته بود ، ايشون ميگه من باورم نمي شد، دفاع مي كردم و مي گفتم: نه كي گفته چمران كچله، مي گفتند : يعني تا به حال نديدي . ميگه با ناراحتي اومدم خونه ، منتظر شدم تا چمران بياد، وقتي در رو باز كرد و اومد تو ، يك نگاه تو صورتش كردم و زدم زير خنده ،‌ديدم بله شهيد چمران كچل بوده و من توي اين سه ماه ازدواج نفهميده بودم .تااین حدعاشق معنويت و خوبي هاش شده بودم . بله همين طور پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: "حُبُّكَ لِلشَّيْ‏ءِ يُعْمِي وَ يُصِمُّ " دوست داشتن تو چيز را كر و كورت ميكند [4]

يعني آدم عاشق از ديدن عيبهاي معشوق كور و از شنيدن عيبهاي او كر مي شه ، ترجمه منظومش میشه :

اگر در ديده مجنون نشيني         به غير از خوبي ليلي نبيني

به همين خاطر اگر به استقبال عشق نري و خودت طبق معيار قبل از اسير شدن ، معشوقت رو انتخاب نكني، معمولاٌ در عشق شكست مي خوري و همه رو برق مي گيره تو رو چراغ نفتي،‌يك كلاه مي ره سرت تا قوزك پا و گاه به راحتي قابل برگشت نيست و آدم توش گير مي كنه يا تیريپ رو در وايستي يا بعد از ازدواج چشمهاش باز مي شه كه ديگه كار از كار گذشته ، راه حل چيه؟ اينكه باعقلي كه خدا داده معشوق رو انتخاب كني تا بيشترين لذت رو از عشق ببري، اما اگه خواستي اوج عشق رو درك كني و از فرصت عاشقي جووني حداكثر استفاده رو بكني ، معشوقي رو انتخاب بكن كه حداقل 5 ويژگي رو داشته باشه تا لياقت دلت رو داشته باشه ، يه بنده خدايي روي پيراهنش جلوي قلبش نوشته بود لعنت بر پدر و مادر كسي كه در اين مكان آشغال بريزد، دل من و تو مهمترين سرمايمونه ، حيفه،‌نبايد هر كس و ناكس رو توش راه داد، از اميرالمومنين عليه السلام پرسيدند : چي شد به اين مقام رسيدي ؟ حضرت فرمودند: كنت بواباٌ علي قلبي ، مواظب دلم بودم هر كس يا هر چيزي رو توش راه ندادم گفت:

تا بسي ابليس آدم روي هست       پس به هر دستي نبايد داد دست

كسي رو انتخاب كن كه لياقت عشق ورزيدن رو داشته باشه ، به نظر من يك معشوق حسابي بايد 5 ويژگي رو داشته باشه وگرنه عاشقش شدن حماقتي بيش نيست ؛ شايد يكي بگه: حاج آقا ما كه قبل از اين كيلويي عاشق شديم چكار كنيم ، اونوقت مي گم: ملاكها رو گوش بده ، آخر بحث اگه خواستي نجات پيدا كني و عشق جديدي رو آغاز كني راهش رو عرض ميكنم .

1. بهترين باشه

يعني از نظر كمالات تو اوج باشه ، زيبا باشه، عاقل باشه ، با سواد باشه، قوي باشه و غيره ... چرا ؟ خب چون ضايع است آدم عاشق يه كسي بشه كه قيافش آدم رو ياد اموات بندازه ؛ ديوونه باشه، بي سواد و ضعيف، همه به آدم مي خندن بگه معشوقم اينطوريه؛ يه آدم كوتوله زشت ، خنگ و بي سواد.

2. با وفا باشه،

گرچه اين روزها خيلي كم گير مي ياد ، اما لازمه، چون آدم خيلي بدش مياد كه عاشق كسي باشه كه دو روز ديگه به جايي رسيد يا زيبايي ما كم شد ديگه نگامون هم نكنه.

ميگن يه موقع به مجنون خبر دادند حال ليلي خيلي بده خودت رو برسون داره مي ميره ، شتابان اومد ولي تا رسيد ديد كار از كار گذشته و از دنيا رفته، خيلي براش سخت بود، مادر ليلي گفت: ليلي برات يك نامه اي نوشته و وصيت كرده،  نامه رو گرفت و خووند، ديد ليلي نوشته، مجنون من مردم اما وصيت ميكنم بعد از من اگه خواستي عاشق بشي عاشق كسي بشو كه با يك مريضي زيبايي هاش از بين نره و رفيق نيمه راه نباشه و تنهات بگذاره، منظورش اين بود كه جز خدا كسي لياقت عاشق شدن رو نداره، عاشق كسي شو كه واست بمونه.

3. دوستت داشته باشه واقعاٌ،

گفت:                    خوشا مهرباني هر دو سر بي             كه يك سر مهرباني درد سربي

یا            خواهي كه جهان در كف اقبال تو باشد               خواهان كسي باش كه خواهان تو باشد

تو روابط بين آدمها يك چيزي كه زياد پيدا ميشه ، ابراز محبت دروغه، طرف براي اينكه از آدم استفاده بكنه مثل آب خوردن دروغ ميگه و ابراز علاقه ميكنه ولي آدم اگه تيز باشه خيلي زود مي فهمه كه دروغه و نشوني اونهم اينكه خيلي راحت آدمها حرف عاشقانشون رو فراموش مي كنند و به ديگري فكر مي كنند و اصلاٌ يادشون ميره . يه نگاه كني به پدر مادرهامون مي بيني عشق آدمها چه زود تاريخ مصرفش مي گذره ، اينها هم يك روز عاشق و معشوق بودند حالا ديگه خبري از آن عشق سوزان نيست همينه كه ميگن وصال در عشقهاي زميني مدفن عشقه؛ چون وقتي دو آدم عاشق هم ميشن ، فكر ميكنند خبريه و طرف چقدر دوسشون داره اما وقتي به هم مي رسن و مدتي با هم زندگي مي كنند، تازه مي فهمند اصلاٌ آدمها ناقص تر از اون هستند كه بشه عاشقشون شد ، كنار هر زيبايي، عيبهاي فراوان دارند كه زيباييشون رو از چشم ميندازه و زيباييهاشون هم خيلي كوچيكه ، آخه آدم ،عاشق چه چیز يه ادم بشه ؟ دماغش؛ موهاش؛ چشماش؛ اينها كه 5 سال ديگه همه خوشكلي هاش ميره ، پير زن، پيرمردها رو نديدي ، همين الان هم كه مثلا زيباست از خواب كه بلند ميشه يا كثيف كه ميشه تحملش مشكله ، بچه ها فكر نمي كنيد اصلا عاشق آدمها شدن يك كمي مسخره است و به خاطر همينه كه وقتي با هم ازدواج ميكنند تازه اين رو مي فهمند و به خاطر همينه كه ديگه از اون عشقهاي سوزان خبري نيست ، خوش به حال كساني كه زود اين حقيقت رو بفهمند و اينقدر خودشون رو سر كار نگذارند و در جواني بفهمند بايد دنبال چه كسي بگردند، آيت الله امجد حفظه الله از علماي اخلاق با صفاي حوزه هستند بنده از زبان خودشون شنيدم كه مي گفتند : مي دونيد چرا پسرها عاشق دخترها ميشن چون يك ذره از جمال خدا در زنها جلوه كرده و پسرها هم ذاتا طوري خلق شده اند كه دنبال جمال الهي هستند فقط يك اشتباه مي كنند و آن اينكه اين يك ذره جمال رو كه مي بينند آنچنان غرقش مي شن و بهش مشغول مي شن كه از جمال اصلي غافل مي شن. و جلال و جبروت الهي يك ذره در مردها جلوه كرده و دخترها كه ذاتا علاقه مند به جلال و جبروت خدايشان هستند ، به همين يك ذره مشغول مي شوند و از اون عظمت و جلال واقعي غافل اند[5]

البته همه يك روز اين حقيقت رو مي فهمند كه اشتباه كرده اند و كسي جز خدا لياقت عشق ورزيدن رو نداره اما چه فايده ؛ وقتي مي فهمند كه ديگه كار از كار گذشته و فرصت عاشقي رو از دست داده اند يا بعد از مرگ يا در اواخر عمر كه البته ديگه اون به درد خودشون مي خوره ،

در جواني پاك بودن شيوه پيغمبريست               ورنه هر گبري به پيري مي شود پرهیزگار

خدا هم وقتي يك جوون ، تو جوونيش او رو به بنده هاش ترجيح مي ده و مي ياد سراغش يك جور ديگه تحويلش مي گيره، در روايت داره فضل جوان عابد بر پير عابد مثل فضل انبياء بر ساير مردمه؛‌

طبيعي هم هست يك بنز صفر با بنز 50 سال پيش يك قيمت نيست ، به همين خاطر در حديث داره وقتي جوان نيمه شب بيدار مي شه وضو مي گيره و عاشقانه با خدا خلوتي مي كنه ، خداي عزيز به ملائكه مباهات مي كنه و مي فرمايد : ببینيد بنده جوون من مي تونه بره جاي ديگه ولي اومده سراغ من[6] ،

خيلي پيش خدا عزيز ميشه و نميدوني كسي كه پيش خدا عزيز بشه خدا براش چه مي كنه ،‌كساني كه عاشق خدا مي شن حال و هواي خاصي دارن ، عالمي دارن كه شنيدني نيست ، چشيدنيه ، من فقط يكم برات توصيف ميكنم تا اونجايي كه بتونم،‌نمي دوني وقتي بنده اي عاشقونه مياد سراغ خدا ، خدا چطوري تحويلش مي گيره ، همين قدر واست بگم حديث قدسي داريم : لو یعلم المدبرون ، حديث عجيبيه، خيلي زيباست آدم رو شرمنده مي كنه ، بنويس، بده خوشنويس يا تايپ كن ، قاب بگير بزن تو اتاقت تا هيچ وقت يادت نره، هميشه يادت باشه  چه كسي منتظرته، فرمود: اگر بنده هايي كه به من پشت كردند يعني سراغ بنده هاي من رفتند ، دنبال معصيت من رفتند، اگه مي دونستند و مي فهميدند كه چقدر من به آنان مشتاقم و دوسشون دارم ، از شدت شوق جون مي دادند ، قالب تهي مي كردند. [7]

ما خيلي بي معرفتيم ، خدايي كه همه عالم در يد قدرت اوست و هيچ نياز به ما نداره، چون بندشيم اينقدر دوسمون داره و دوست داره ما هم بفهميم. فقط او لايق عشق ورزيدنه، اما ما نمي فهميم، هميشه ازش فرار مي كنيم اما "ولا يمكن الفرار من حكومتك" [8] هر كجا بريم يك روز برمون مي گردونند پيشش، عمودي بر نگرديم افقي روي دست مي گيرند و مي برند پيشش اما آن روز ديگه ارزشي نداره ، امروزه كه خدا مشتاقانه منتظر بندشه ، تو روايت داره امام صادق عليه السلام فرمود: مانند مادري كه بچه اش رو گم كرده پیدا مي كنه چقدر خوشحال مي شه، تا حالا ديدي مادر بچه گم كرده چه جور گريه مي كنه، وقتي پيدا مي كنه چطور در آغوش مي فشارتش ؛ حديث داريم خدا از برگشتن بنده اش اينگونه خشنود ميشه و اين گونه منتظرشه[9]

ما خيلي بدبختيم كه دل به گوشت و پوست و آهن پاره و سنگ و سيمان و طلا و جواهر مي بنديم و خالق همه زيباييها و خوبيها رو خوابيم و نمي بينيم و بهش عشق نمي ورزيم ، اتفاقاً خدا هم در قرآن از عده اي از بنده هاش شكايت مي كنه ؛ ميفرمايد : و من الناس من يتخذ من دون الله اندادا يحبونهم كحب الله . يعني از بين بنده هاي من عده اي هستند كه غير من را انتخاب مي كنند و آن راهرچه باشد (جنس مخالف يعني يك آدم ديگه يا ماشين ، خونه و پول ...) به اندازه اي دوست مي دارند كه بايد من را آنطور دوست داشته باشند ، بعد خدا بنده مومنش را به رخ مي كشد و مي فرمايد : و الذين آمنوا أشد حباً لله. يعني اگر همه شما مي خواهيد با اسباب بازي هايي كه خلق كردم بازي كنيد و عاشق عروسكها و ماشين هاي اسباب بازي تون باشيد مهم نيست «انتم الفقراء الي الله و الله الغني الحميد» من احتياجي به شما ندارم به قول خودموني دلم به حال شما مي سوزه ، كه چي رو با چي عوض كرديد ؟اما بدونيد من بنده هايي دارم كه واقعاً من خداشون هستم و بهم ايمان دارند و نشوني اون هم اينه كه بيشتر از همه بنده هام من رو دوست دارند و من عالم رو براي اينها  خلق كردم و شما هم از صدقه سري اينها داريد روزي مي خوريد ،شايد يكي بپرسه يعني حاج آقا اصلاً نبايد عاشق آدم ها شد حتي براي ازدواج و عشق به شوهر و عشق به پدر مادر و ...؟ پاسخ اينه كه میشه آدم براي خدا به شوهر يا پدر و مادر محبت داشته باشه ولي عشق و اشد حباً فقط شايسته خداست ، اساساً يكي از فلسفه هاي احكام الهي هميناست كه معلوم شود، كدوم بنده، خدا را بيشتر از همه چيز مي خواهد ،بيشتر از هواي نفسش،دوست ، خانواده ، ماشين و خانه ... شايد بپرسيد: پس حاج آقا اين كه مي گن : عشق، زمينی است، مقدسه ،عشق آسماني يعني چه ؟ شهيد مطهري در كتاب جاذبه و دافعه امام علي عليه السلام بحث قشنگي راجب به عشق داره ايشان مي گويند: از قديم فلاسفه و عرفاء يكي از را ههاي رسيدن به عشق آسماني را عشق زميني دانسته اند ، به این جهت كه فرد بهتر است قبل از ورود به عرصه عشق آسماني يك تجربه اي از حالات عاشقانه و ماهيت عشق داشته باشند اما از آنجاييكه عشق زميني مانند يك باتلاق است و كساني كه مي خواهند از اين مسير به عشق برسند وقتي به سمت آن مي روند مانند باتلاق در آن گرفتار مي شوند و غالباً ديگر توان رهسپار شدن بسوي آسمان را ندارند، اين راه توصيه نمي شود. شايد بپرسيد پس چطور مي توان عشق الهي را چشيد و درك كرد ؟ راه داره اما از اول بايد بدوني راهش با راه عشقهاي زميني خيلي متفاوته؛ طبيعي هم هست چرا؟ چون قضيه پيت حلبي و طلاست هر دو از جنس حلب هستند ،اما اين كجا و آن كجا ؟ يكي ،كيلويي 300 تومان و ديگري كيلويي 30 ميلون تومان ، عشق به خدا و عشق به بنده هاي خدا هم هر دو جنسشان محبت است اما اين كجا و آن كجا ؟ گفت:

ميون ماه من تا ماه گردون                 تفاوت از زمين تا آسمان است

عشقهاي زميني چون مثل پيت حلبي خيلي ارزش نداره راحت هم به دست مياد . دو جوان همديگر رو مي بينند يكدفعه احساس مي كنند عاشق هم شده اند، دو روز ديگه ، هر كدام ديگري را مي بينند زيباتر و پولدارتره و ... خب به همان سادگي هم عشق اول را فراموش مي كنند ، اما عشق الهي مثل عشقهاي در پيتي نيست ، آسان بدست نمياد ولي اگر به دست اومد هم ، دنيا وآخرت فرد رو مي ريزه بهم ، گفت:

آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند             فرزند عيال و خانمان را چه كند

ديوانه كني هر دو جهانش بخشي             ديوانه تو هر دو جهان را چه كند

ولي خدا نكنه به كسي يك ذره از اين عشق بچشونند ، ديگه دنيا و هر چه در آن هست جلوي چشماش رنگ مي بازه مست مي شه، شيدا مي شه، بي قرار ميشه ، لذتي مي بره كه لذت پرستهاي عالم بايد غبطه او را بخورند ، كسي كه يك جرعه از عشق الهي به او بچشانند ديگر محبوبش را با عالمي عوض نمي كند ، امام سجاد عليه السلام مي فرمايد : من ذا الذي ذاق حلاوة محّبتك فرام منك بذلاً.

شايد بگيد: حاج آقا همين چند دقيقه پيش مي گفتيد : خدا منتظره و مشتاقه و ... پس چي شد؟ بله هنوز هم ميگم كه خدا منتظره و مشتاقه اما محبوبي كه ناز نداشته باشه كه محبوب نيست ، عاشقي كه براي رسيدن به معشوق رنج نكشه كه قدر معشوق رو نمي دونه ، اصلاً همه قشنگي عشق به همين ناز و نيازشه! مثل اينكه يك دختر خانمي را يك اقايي بپسنده، بعد بياد به او پيشنهاد ازدواج بده تا پيشنهاد رو مطرح كنه ، دختر خانم بگه: بله من با كمال ميل حاضرم با شما ازدواج كنم ، تو رو به خدا حتماً بياي من رو بگيري ها ، هيچ دختري اينطوري بر خورد نمي كنه ، چرا؟ چون آنچه فرد راحت به دست بياره براش ارزشي قائل نمي شه ، بگذريم كه در مثال فوق طرف بدش مياد و ميگه لابد یه مشكلي داره طرف مي خواد خودش رو به من بندازه ؛ خود رويان بدروي زميني اينقدر ناز دارند آن وقت انتظار داريد رسيدن به محبوب حقيقي عالم، كمال مطلق، زيبايي بخش زيبا رويان آسان باشد. نه اينگونه نيست ، اينجا همان جاست كه گفته اند : نا برده رنج گنج ميسر نمي شود ، پيت حلبي شايد .

و من از اول بگويم كه :   اي كه از كوچه معشوقه ما مي گذري           بر حذر باش كه سر مي شكند ديوارش

و گفته اند:     ناز پرورده تنعم ، نبرد راه به دوست            عاشقي شيوه رندان بلا كش باشد

شايد بپرسيد چرا خدايي كه دوست دارد بنده هاش او را دوست بدارند با آنها اينگونه بر خورد مي كند ؟ پاسخ اينست كه براي اينكه عاشق صادق از هوسباز و دروغگو مشخص شود، براي اينكه معلوم شود هر كسی چقدر او را مي خواهد، د ردعوي محبت صادق است یا خيالاتي شده ، تشنه است يا هوس عشق الهي كرده ،به همين خاطر است ، كه حافظ مي گويد :

مدعي خواست كه بياید به تماشا گه راز         دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد

تا بي خبر بميرد در درد خود پرستي           و در آخر نصيحت مي كند:

عاشق شو ورنه روزي            كار جهان سر آيد

نا خوانده نقش مقصود             در كارگاه هستي

تا اينجاي بحث همگاني بود و من مامور بودم ، پيام خدا رو به شما بنده هاش برسونم و شما رو به ياد محبوب واقعي بيندازم كه آي بنده هاي خدا يادتون نره، براي چي اومديد تو اين دنيا مواظب باشيد كوچولو نمونيد تا آخر عمر با عروسك و اسباب بازي هاتون بازي كنيد و بعد هم بميريد، خدا فرموده: يا بني آدم خلقت الاشياء لأجلك و خلقتك لأجلي ، بنده من ، من همه چيز را براي تو خلق كردم و تو را براي خودم،‌تو حيفي صرف اشياء و مخلوقات من بشي ، تو مال مني،اين را بفهم ومن آمدم به شما اين پيغام رو برسانم و بگم به قول آن عارف بزرگ آيت الله حق شناس رحمة الله عليه:

هشيار باش كه خلقت عالم ز بهر توست                 غير از خدا هر آنچه خواهي شكست توست

ولي اينكه چگونه مي شود عاشق او شد ، بحث خصوصي مي طلبه  نبايد براي هر كس بيان بشه ، گفت:

آنكه را اسرار حق آموختند             مهر كردند و دهانش دوختند

حالا ديگه نوبت شماست كه انتخاب بكنيد ، هر كس بخواد مي تونه بره؛ از اينجا به بعد بحث را فقط بايد براي كساني گفت كه تصميمشون رو گرفتن و مي خوان  راهي كوي دوست شوند . كساني كه مدتي دلشون تنگ خداشونه؛ كساني كه دنبال يك بهونه مي گشتند واسه اينكه دوباره صداش كنند و به آغوش رحمتش بر گردند ، آنهايي كه از زيادي گناه روشون نمي شده برگردند و گرنه منتظر بودن خدا يك بار ديگه صداشون كنه و نگاهشون كنه، اونها بمونند از اين به بعد ما با خدا كارها داريم، اول هم مي خوايم يك ذره باهاش درد دل كنيم، مي خوايم بعد مدتها بهش بگيم به خودش قسم دوستش داريم ، بگيم كه روحمون تشنه محبتشه و كساني بمونن كه مي خوان التماسش كنند ، خدا دستشون رو بگيره و ديگه رها

نكنه، كساني که حاضرند به خاطرش از همه چيزشون بگذرند ، درست مثل شهداء، اونها هم تو سن ما بودند كه آتش عشق خدا به جونشون افتاد و از همه چيز جز خدا جداشون كرد تا جايي كه به آرزوشون رسيدند، و فذاي محبوبشون شدند ، آي خدا ما هم مثل اینها شيعه علي بن ابي طالبيم ، خدايا محرم ما هم مثل اونها عاشق حسينيم ، تو رو به حق امام عاشقان يعني حسين عليه السلام ، خدايا به حسيني كه در راه تو تا آخرش ايستاد اكبرش رو قرباني كرد برات ، اصغرش رو دستاش پرپر زد و زينبش براي تو به اسيري رفت ، حسيني كه تو گودال قتلگاه وقتي دشمناش بهش مي خنديدند و شادي مي كردند مي فرمود: رضاً برضاك تسليماً لأمرك لا معبوداً سواك.

شيريني محبتت را هم به ما بچشان ، خدايا در جواني ما را شيفته و شيداي خودت بگردان ، خدايا توفيق حركت به سوي خودت را به ما عطا بفرما.

 



[1] 165بقره

[2] عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ (علیه السلام) قَالَ مَرَّ عَلِيٌّ (علیه السلام) بِكَرْبَلَاءَ فَقَالَ لَمَّا مَرَّ بِهِ أَصْحَابُهُ وَ قَدْ اغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ يَبْكِي وَ يَقُولُ هَذَا مُنَاخُ رِكَابِهِمْ وَ هَذَا مُلْقَى رِحَالِهِمْ هَاهُنَا مُرَاقُ دِمَائِهِمْ طُوبَى لَكِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْهَا تُرَاقُ دِمَاءُ الْأَحِبَّةِ وَ قَالَ الْبَاقِرُ (علیه السلام)خَرَجَ عَلِيٌّ يَسِيرُ بِالنَّاسِ حَتَّى إِذَا كَانَ بِكَرْبَلَاءَ عَلَى مِيلَيْنِ أَوْ مِيلٍ تَقَدَّمَ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ حَتَّى طَافَ بِمَكَانٍ يُقَالُ لَهَا الْمقدفان فَقَالَ قُتِلَ فِيهَا مِائَتَا نَبِيٍّ وَ مِائَتَا سِبْطٍ كُلُّهُمْ شُهَدَاءُ وَ مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشَّاقٍ شُهَدَاءَ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ بَعْدَهُمْ بحارالأنوار ج : 41 ص : 296

[3] الإقبال‏بالأعمال‏الحسنةفيمايعمل‏مرةفي‏السنة ج : 2  ص :  65

[4]  من‏لايحضره‏الفقيه ج : 4 ص : 380

[5]زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ :محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند) ولى اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست. (سوره آل عمران-آیه 14)

تفسیر: ازاین آیه این برداشت می شود که باید از اين عشق و علاقه تنها در مسير خوشبختى و سازندگى بهره گيرند نه در مسير فساد و ويرانگرى.[با تلخیص]ذكر اين نكته نيز لازم است كه آيه مورد بحث و ساير آيات مشابه آن هيچگاه علاقه معتدل نسبت به زن و فرزندان و اموال و ثروت را نكوهش نمى‏كند، زيرا پيشبرد اهداف معنوى بدون وسايل مادى ممكن نيست به علاوه قانون شريعت هرگز بر ضد قانون خلقت و آفرينش نمى‏تواند باشد، آنچه مورد نكوهش است عشق و علاقه افراطى و به عبارت ديگر" پرستش" اين موضوعات است. (تفسير نمون


نظرات شما عزیزان:

بهادر ادريسي
ساعت2:54---12 مرداد 1392
دمتگرم داداش- از وبلاگ ما هم ديدن كن-يا علي

bidel
ساعت2:46---12 مرداد 1392
manam link konid

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

با سلام. در این وبلاگ سعی شده گوشه ای از معارف اهل بیت علیهم السلام و تشیع برای استفاده عزیزان ذکر شود و از حریم ولایت و امامت دفاع شده وحقانیت ایشان بر همگان اثبات شود. دوستانی که شبهات و سؤالاتی در این زمینه دارند می توانند در بخش نظرات آن را مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نمایند. از عزیزان انتظار دارم با انتقادات و پیشنهادات سازنده خودشان جهت ابلاغ واقعیت تشیع به همگان و هرچه بهتر شدن وبلاگ ما را یاری نمایند. به امید روزی که دیگر نیاز نباشد حقانیت اهل بیت اثبات شود... اللهم عجل لولیک الفرج با تشکر سجاد آذریان
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیعه همیشه جواب می دهد... و آدرس shia-ahlebayte.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 587
بازدید کل : 77212
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1